در ابتداي مسير نويسندگي، اغلب حس ميکنيم هر بار که دست به قلم ميبريم بايد مقالهاي قابل انتشار بنويسيم يا داستاني کامل.
اين انتظار زود هنگام، باعث ميشود تا خيلي زود از نوشتن سرخورده شويم و فکر کنيم استعدادي براي نويسندگي نداريم.
ما معمولاً فکر ميکنيم برونريزي ذهني و نوشتن از مسائل ظاهراً پيش پا افتاده زندگي روزمره را نميتوان نوشتنِ جدي محسوب کرد.
در صورتي «هميشه نوشتن» و «خوب نوشتن» با نوشتن درباره خودمان و دغدغههاي روزمرهمان آغاز ميشود.
جايي ميخواندم که لئو تولستوي از طريق يادداشتهاي روزانهاش که در آنها از خود انتقاد ميکرده، راه رسيدن به ادبيات را يافته است.
در ابتداي مسير نوشتن، شايد تا سالهاي سال، فقط بايد از مسائل شخصي خودمان بنويسم، قرار نيست نوشتههاي فاخر يا عجيب و غريبي توليد کنيم، همين که بتوانيم جسورانه و بدون سانسور، درونياتمان را روي کاغذ بياوريم راه را براي شکوفايي استعداد نويسندگيمان باز ميکنيم.
درباره این سایت